سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شب چله (یلدا) بر همه ایرانیان فرخنده باد

از نظر لغوی، یلدا واژه ای است سریانی به معنای تولد و یا زاده شدن است که ابوریحان بیرونی آن را " شب زادان " ترجمه کرد ه است

شب اول زمستان را به این دلیل " شب چله " می گویند. زیرا در پندار ایرانیان، کشف آتش توسط هوشنگ، پادشاه پیشدادی در دهم بهمن ماه صورت گرفته است و فاصله اول دی تا دهم بهمن چهل روز است و این چهل روز اول زمستان را نیاکانمان چله بزرگ می گفتند. پس از آن چله کوچک شروع میشود که بیست روز از بهمن و بیست روز از اسفند ماه را شامل می شد. همچنین در فرهنگ مردم عامیانه بیست روز آخر ماه بهمن به چله کوچک معروف است.

ایرانیان قبل از ظهور زرتشت عقیده داشتند که در چنین شبی "میترا" یا "مهر" خدای شکست‌ناپذیر خورشید، مهر و دوستی، محبت، نور و عدالت، به ‌طرزی معجزه‌آسا کنار یک نهر آب از دل تخته ‌سنگی زاده شده. تولد او را گروهی از چوپانان در کمال بهت و حیرت شاهد بوده‌اند. میترا، گاو سپید مقدسی دارد که همه جا مونس و همراه او است. یک روز خدای خورشید فرستاده‌ی خود، کلاغ را نزد میترا می‌فرستد با این فرمان که گاو خود را قربانی کن. میترا با اکراه چنین می‌کند. گاو را می‌کشد و ناگاه از خون آن، دنیا و هر چه در آن است پدید می‌آید؛ از ماه و ستارگان گرفته تا گردش فصول و روشنایی روز.

پس از این قربانی، میترا و خدای خورشید با هم به اکل و شرب می‌پردازند، و میترا سوار بر ارابه‌ی خدای خورشید بر فراز اقیانوس‌ها به پرواز درآمده، به آسمان‌ها برده می‌شود و از آن پس به‌عنوان میانجی بین آفریدگار و آفریدگان وساطت می‌کند (معنای اصلی میترا نیز "واسطه" یا "میانجی" است). بدین ترتیب ایرانیان باستان پیش از ظهور زرتشت، میترا را می‌پرستیدند و همه ساله در بزرگداشت میلاد او جشن‌هایی برگزار می‌کردند. در یکی از سروده‌های دوران باستان در ستایش میترا چنین آمده است:
تو با ریختن آن خون ازلی
ما را فدیه دادی

درخت سرو یا "سرو یلدا" نیز به‌عنوان سمبل استقامت و پایداری در برابر سرما و تاریکی، در معابد میترا وجود داشت و در چنین شبی از آن استفاده می‌شد. جوانترها هر آرزویی داشتند به‌طور نمادین دور پارچه‌ای ابریشمی می‌پیچیدند و بر شاخه‌های سرو می‌آویختند. در پای درخت نیز هدایایی تقدیم میترا می‌کردند به این امید که آرزوهای‌شان را برآورده سازد.

« شب چله » یا « شب یلدا » جشنی است با پیشینه ای به درازای دست کم هفت هزار سال و یادگاری از مهرپرستی و آیین میترائیسم. این جشن همچون نوروز، سیزده بدر, جشن سوری و مهرگان... پس از یورش و شکست ایرانیان از مقدونیان, اعراب, مغولها و تُرکان همچنان پابرجا مانده و هر سال در سَراسَر خانه های ایرانیان برپا می گردد. واژه ی «یلدا» یک واژه ی سریانی –از گویش های آرامی در شمال میانرودان به معنای زایش و زادروز- است. چرا که این جشن, جشن زایش و رو به فزونی گذاردن خورشید/مهر/میترا است.

دست کم هفت هزار سال پیش نیاکان ما ایرانیان -یعنی قوم آریا- پیش از سه تکه شُدن, به دانش گاهشُماری دست یافته و دریافته بودند که واپَسین شب آذرماه و نخستین شب زمستان, بُلندترین شب سال است. در بخشی از شاهنامه ی فردوسی می خوانیم:

نَباشد بَهار و زمستان پَدید                  نَیارَند هِنگام ِ رامِش نَوید

از این بیت می توان پی برد که، در سرزمین های دیگر جز ایران, آغاز فصل ها را نمی دانستند، ولی ایرانیان در آن زمان به این دانش دست یافته بودند. جشن های ماهیانه و اصیل ایرانی, جشنهایی هستند که برپایه ی گاهشماری خورشیدی برگزار می گردند. این جشنها پس از یورش تازیان به ایران و چیرگی آنها, با توجه به جایگزین شدن گاهشماری عربی ِ مَهشیدی(قمری) به جای گاهشماری خورشیدی، در یک بازه ی زمانی، اَرجمندی و کرامندی خود را از دست داده بودند. ولی به کوشش دانشمند بزرگ ایرانی, خیام نیشابوری دوباره بازسازی شدند. گاهشماری جلالی که به کوشش خیام ایجاد شد را می توان یکی از دقیق ترین گاهشماری ها به شمار آورد که در هر 5 هزار سال تنها یک روز اختلاف زمانی دارد.

می دانیم که ایرانیان از دیرباز آیین های خود را همراه با شادی و روشنایی برگزار می کردند. آیین هایی که همواره در کانون گرم خانواده برگزار می شود و به دور از هر گونه کَژرَوی و فِساد است. به همین اَنگیزه است که ایرانیان درازترین شب سال –یعنی شب چله- را به همراه خانواده و بیشتر در کنار بزرگ خانواده بیدار نشسته تا سر برآوردن خورشید و روشنایی را نظاره گر باشند. پس از شب چله است که دوران ِ کاستی روز/ نور/ روشنایی پایان یافته و دوران فزونی روز/ خورشید/ نور سر می رسد. در این شب بیدار ماندن و روشن نگه داشتن خانه نمادیست از یاری به روشنایی/خورشید در برابر تاریکی ها و پلیدی ها, تا سر برآوردن خورشید و رسیدن روز.

مصرف هندوانه، به دلیل سرشاربودن از انواع ویتامین‌ها و املاح معدنی، نیاز بدن به این مواد مغذی را تامین کرده و مایعات هدررفته را جبران می‌کند. وجود مقادیر بالایی از آنتی‌اکسیدان‌های مختلف در این میوه، آن را ارزشمند ساخته است.

ویتامین‌های «آ» و «ث» و «لیکوپن» از مهمترین ضداکسیدکننده‌های هندوانه به شمار می‌آیند. این ترکیبات با غیرفعال‌کردن رادیکال‌های آزاد از اکسیداسیون کلسترول و تنگ‌شدن دیواره عروق و در نهایت از بروز بیماری‌های قلبی و سکته جلوگیری می‌کنند.به علاوه مطالعات نشان می‌دهد که مصرف منظم این میوه، از بروز حملات آسم، سرطان کولون و حتی آرتروز می‌کاهد؛ حتی هندوانه را درمان بیماریهای کلیه، نقرس و بواسیر هم می‌دانند.

تخم هندوانه نیز حاوی 30درصد روغن است که از نظر خواص شیمیایی مانند بادام است و مغز تخم هندوانه هم انگل‌های روده و معده را از بین می‌برد. در نسخ قدیمی به خواص پوست سفید داخل آن اشاره شده است که برای زخم گلو و دهان بسیار مفید است.

هندوانه از دیدگاه طب قدیم سرد و تر است و در گذشته از آن به عنوان تب‌بر نیز استفاده می‌کرده‌اند. این میوه عطش را کم می‌کند و پوست را مرطوب نگه می‌دارد. از نظر کالریکی، میوه مناسبی در رژیم غذایی کاهش وزن به شمار می‌آید.

جالب است بدانید مردم تالش به جز خوردن هندوانه در شب یلدا، با پوست آن فال هم می‌گیرند. برای این کار پوست هندوانه‌های شب یلدا را می‌برند، آن را چهار قسمت کرده، چهار تکه را در دست گرفته و نیت می‌کنند. پس از آن پوسته‌ها را از جلو به پشت سر می‌اندازند.

طبق رسم تالشی‌ها، اگر دو قطعه سبز و دو قطعه سفید بیفتد، خوب است. یک قطعه سبز و سه قطعه سفید، باطل است و هر چهار قطعه سبز یعنی این‌که «شما خیلی خوش‌شانس‌اید».

در سراسر ایران جایی پیدا نمی‌شود که خوردن هندوانه در شب یلدا جزو آداب و رسوم آن نباشد. در نقاط مختلف ایران، انواع آجیل وخوراکی‌ها مصرف می‌شود اما هندوانه میوه‌ای‌ است که هیچ‌گاه از قلم نمی‌افتد، زیرا عده زیادی باور دارند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند،در سراسر چله بزرگ و کوچک، یعنی زمستانی که در پیش دارند، سرما و بیماری بر آنهاپیروز نخواهد شد.

مردم شیراز در شب یلدا به شب‌زنده‌داری می‌پردازند و برخی نیز دوستان و بستگان خود را دعوت می‌کنند. آنها در این شب سفره‌ای می‌گسترانند که بی‌شباهت به سفره‌هفت‌سین نوروز نیست و در آن آینه و انواع و اقسام آجیل چون نخودچی، کشمش، مغز گردو، انجیر خشک، حلواشکری، رنگینک و خرما و میوه‌هایی چون انار و به و بخصوص هندوانه را جای می‌دهند. در آذربایجان مردم هندوانه‌چله (چیله قارپوزی) می‌خورند و باور دارند که با خوردن هندوانه لرز و سوز و سرما به تن آنها تأثیری ندارد. در اردبیل مردم چله‌بزرگ را قسم می‌دهند که زیاد سخت نگیرد و گندم برشته (قورقا) و هندوانه و مغز گردو و نخودچی و کشمش می‌خورند. در تبریز نیز هنگام یلدا <عاشیق‌ها> می‌نوازند. عاشیق‌ها خنیاگرانی هستند که به هنگام اجرای برنامه، داستان می‌خوانند، فی‌البداهه شعر می‌سرایند و ساز می‌زنند. در گیلان هندوانه را حتما فراهم می‌کنند و گمان دارند که که هر کس در شب چله هندوانه بخورد، در تابستان احساس تشنگی نمی‌کند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. همچنین در گیلان <آوکونوس> میوه‌ای‌ است که در شب چله خورده می‌شود. آوکونوس یا ازگیل در اغلب خانه‌های گیلان تا بهار آینده پیدا می‌شود و هر وقت هوس کنند، ازگیل تر و تازه و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون می‌آورند و آن را با گل‌پر و نمک می‌خورند. در لرستان مردم در شب چله <گندم‌شیره> می‌خورند که گندمی ا‌ست که در شیره می‌خیسانند. از همه شگفت‌انگیزتر شب چله در شهرستان سنندج است که با سنت شهرهای دیگر کردستان تفاوت دارد. از سه ماه پیش از یلدا، سنندجی‌ها در فکر شب چله‌اند. انگورها به بند کشیده و امرودها انتخاب شده و سیب خریداری و نگهداری شده است. از همه مهم‌تر خربزه را در خم‌ترشی انداخته‌اند. شب چله هم دلمه‌کلم می‌خورند. بسیاری از خانواده‌های سنندجی در سال فقط یک بار کلم می‌خورند، آن هم دلمه‌کلم در شب یلدا است. به شب چله در سنندج، شب خربزه ترش و دلمه‌کلم هم می‌گویند.

در شب یلدا مردم کرمان تا سحر انتظار می‌کشند تا از قارون افسانه‌ای استقبال کنند. قارون در لباس هیزم‌شکن برای خانواده‌های فقیر تکه‌های چوب می‌آورد. این چوب‌ها به طلا تبدیل می‌شوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه می‌آورند.
زرتشتیان در این شب جشن می‌گیرند و فدیه می‌دهند. فدیه، سفره‌ای است که در هر خانه گسترده می‌شود و در آن خوراکی‌های مرسوم شب یلدا چیده می‌شود. زرتشتیان در این شب دعایی به نام "نی ید" را می‌خوانند که دعای شکرانه نعمت است. خوراکی‌هایی که در این جشن مورد استفاده قرار می‌گیرند، گوشت و 7 میوه خشک شده خام (لورک) را شامل می شوند.آشوریان نیز در شب یلدا آجیل مشکل گشا می‌خرند و تا پاسی از شب را به شب نشینی و بگو بخند می‌گذرانند و در خانواده‌های تحصیل کرده آشوری فال‌گرفتن با دیوان حافظ نیز رواج دارد.

در روستای "دره میانه" در شهر ملایر دو سه روز پیش از شب چله به خانه تکانی و شستشوی ظرف و وسائل خانه می پردازند تا شب چله که آن را چلهء پائیز یا شب چله زری می نامند، فرا رسد. در این روز مردمان رخت های نو یا شسته خود را می پوشند.
نزدیک های غروب ِ آفتاب، کدبانوی هر خانه جامی از آب چشمه پر کرده و در تاقچهء اتاق می نهد. پس از صرف شام همهء اهل خانه به دور کرسی که روی آن یک سینی با دو بشقاب پر از نقل های رنگارنگ گذاشته شده است، گرد می آیند. سپس هر یک از اهل خانه به این باور که تا سال دیگر هم چون شمع روشن بمانند، شمعی روشن کرده، درون سینی جای می دهند.

در برخی دیگر از نقاط ایران "شاهنامه‌ خوانی" رواج دارد، نقل خاطرات و قصه گویی پدربزرگها و مادربزرگها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر می‌کند.

 



[ یکشنبه 88/9/29 ] [ 8:37 صبح ] [ آجرلو ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه