دختره از ماه عسل بر میگرده میشینه رو مبل پاهاشو میندازه رو هم. این پاش به اون پاش میگه چه عجب از اینورا؟!!
تو دنیا سه نفر کلی حال میکنن:.... 1)اونی که به عشقش میرسه..2)اونی که به ارثش میرسه..3) اونی که اس ام اس من بهش میرسه
ترکه دکتر چشم بوده, یکی میاد تو مطبش میگه اقا من چشام دور رو خوب نمیبینه ترکه میبردش دم پنجره میگه بگو ببینم اون چیه؟ یارو با تعجب میگه اون خورشیده دیگه!! ترکه میگه: اخه جانم مگه از خورشید دورتر هم داریم!
به ترکه می گن با شرمندگی جمله بساز. میگه : 0935
ترکه میره جوراب فروشی به یارو میگه یه جوراب میخوام . فروشنده میگه مردونه ؟ ترکه دست میده میگه : مردونه
تلویزیون میخره، فرداش کنترلشو پس میاره به صاحب مغازه میگه: بیا حاج آقا این ماشین حساب توش بود، مال حروم بهمون نمیاد
زندگی مثل بازی شطرنجه... البته توخیلی بچه ای، برو همون منچتو بازی کن!
زندگی بدون عشق مثل شلوار بدون کشه... عشق من کجایی؟ آبروم داره می ره
از بچه اصفهانیه می پرسن وقتی می ری سر یخچال چی می خوری؟ می گه: کتک
معلم: بگو ببینم... اگه توی خیابون یه نفر یه خری رو گرفته و می زنه، و من برم جلو و از این کارش ممانعت کنم، به این کار چی می گن؟ شاگرد: آقا اجازه، حس برادری
از ترکه می پرسن دانشگاه می ری؟ میگه: اگه بار بخوره همه جا می ریم... دانشگاه، انقلاب، میدون آزادی...
زنی 2قلو میاره، پسرش داد می زنه مادرم یه بچه آورده با یه زاپاس!
مبانی کامپیوتر: آن بخش از یک سیستم را که میتوان با چکش خرد کرد، سختافزار و آن قسمت را که فقط میتوان به آن فحش داد، نرمافزار میگویند
یارو میره آنتالیا. بهش میگن چطور بود؟ میگه خوب بود. قدیما لباس خانوما دو تیکه بود, حالا سه تیکه شده. میگن چطوری سه تیکه شده؟ میگه لباسشون شده کلاه و عینک و دمپایی
یه روز یه ترکه از یه پسره میپرسه بچه کجایی؟ میگه بچه امام حسین. ترکه میزنه زیر گریه و پسره رو بغل میکنه میگه علی اصغر چه بزرگ شدی
یه ترکه باباش میمیره میشه یتیم. مامانش میمیره میشه دو تیم. همه خانوادش میمیرن میشه تیم ملی
ترکه مجری مسابقه بیست سوالی میشه، یارو ازش میپرسه، جانداره؟ میگه: نه. میپرسه: تو جیب جا میشه؟ ترکه کلی فکر میکنه، بعد میگه: تو جیب جا میشه اما اگه تو جیبت بریزی، جیبت ماستی میشه
ترکه با دوستدخترش رفته بوده پارک. همینطور که دست هم رو گرفته بودن و راه میرفتن، دختره حالی به حالی میشه، یک چشمک به ترکه میزنه، میگه: قاسم جون، بریم اون پشت مشتها ازون کار بدا بکنیم؟! ترکه میگه: آی گفتی عزیزم… اتفاقاً منم بدجور شاش دارم
رشتیه میره دکتر، میگه آقای دکتر من دیروز رفتم خانه
دکتره میگه: خب؟
هیچی قربان تو بشم، من یه چایی خوردم
خب
دیدم خانم صدایی ازش نیست
یه چایی خوردم
دیدم لباسهای خانم وسط اتاق ولوه
خب؟
هیچ چی دکتر جان، خیلی شک کردم، یه چایی خوردم
خب؟
خب به جمالت دکتر جان، آمدم دیدم خانم با یه آقای غریبه رو تخت خوابیدن
تو چی کار کردی؟
من ولله خیلی عصبانی شدم، یه چایی خوردم
بعد
بعد هیچی، خانم با اون آقا کارشون وخیم شد
تو چی کار کردی؟
سر ضرب یه چایی خوردم
خوب؟
جانم براتون بگه رفتم دیدم خانم با آقا داخل همدیگه شدن
خب عزیزم تو چیکار کردی؟
خب دکتر جان بلافاصله آمدم خدمت شما ببینم این همه چایی که من خوردم ضرر نداره؟
از ترکه میپرسن: مساحت ایران چقدره؟ میگه: 1648192 متر مکعب! میگن: خنگ خدا، آخه چرا متر مکعب؟! ترکه میگه: آخه بعد انقلاب به ارتفاع یک متر ریده شده توش
مردها مثل « نوزاد » هستند
در اولین نگاه شیرین و با مزه هستند, اما خیلی زود از تمیز کردن و مراقبت از آنها خسته می شوید
مردها مثل « پاپ کورن » ( ذرت بو داده ) هستند
بامزه هستند ولی جای غذا را نمی گیرند
مردها مثل « جای پارک » هستند
خوب هایشان قبلا” اشغال شده و آنهائی که باقی مانده اند یا کوچک هستند یا جلوی درب منزل مردم
مردها مثل « طالع بینی مجلات » هستند
همیشه به شما میگویند که چه بکنید و معمولاً اشتباه می گویند
مردها مثل « سیمان » هستند
وقتی جائی پهنشان میکنی ,باید با کلنگ آنها را از جا بکنی
مردها مثل « مخلوط کن » هستند
در هر خانه یکی از آنها هست ولی نمیدانید به چه درد میخورد
[ دوشنبه 88/10/28 ] [ 12:9 صبح ] [ آجرلو ]